انقدر تو رو دوست دارم
که دنیا تو وصفش کمه
انقدر بدون نگاه تو
تموم دنیای منه
بیا بریم تا انتها
جایی بریم که ما باشیم
یه جایی از یه شهر دور
من و تو و خدا باشیم
یه جایی که به جز صدات
هیچی تو گوشم نپیچه
یه جایی که دستای تو
باشن تو دستام همیشه
بیا بریم به جایی که
عاشقی بی دلیل باشه
زندگی آروم بگذره
دوست داشتن بی دریغ باشه
اونجا می شه طلوعمون
اینو بهت من قول میدم
اونجا می شم لیلای تو
تو هم می شی دنیای من
ترانه سرا: الیکا یحیایی
توی دلم یه حالیه
یه شور و اشتیاقیه
بازم جلوی چشممی
هوا عجب هواییه!
بازم نگاه ناز تو
مهمون تو صحن نگام
کاشکی همیشه بمونه
این حس و حال توی چشام
بازم تو رو من می بینم
همین جا در کنارمی
دیوونه ی چشات می شم
وقتی در انتظارمی
دوست داشتنت برای من
حس شیرین زندگی
حس قشنگی مثل عشق
تو راه عشق دلدادگی!
شاعر: الیکا یحیایی
نگاه اول یادته؟
تنها بودیم تو تنهایی
شدم غرق نگاه تو
لبخند نشست رو لبامون
همونجا بود که ما شدیم
دو عاشق دیار عشق
هر روز سکوت تنها نگاه
می شد زبون حرفامون
نگاه اول یادته؟
چه شوقی بود توی نگات
خندم گرفتو لحظه ای
شدم شاهد خنده هات
نگاه اول چی چی بود؟
خدا خودش دانه و بس
هر چی بودش خوب می دونم
دلم بدجوردل به تو بست
صدای تو تو گوش من
مثل صدای رعد پیچید
بهم گفتی دوست دارم
دلم بد جور واست تپید
نگاهامون با یک گره
قفل شده بود به همدیگه
نگاه تو
نگاه من
چه تقدیر قشنگیه!
الیکا یحیایی
بذار ببینم عشقتو
نه خجالت نکش ازم
بذار ببینمش فقط
کیه که سرتره ازم
بخند چرا ناراحتی
به یاد اون روزا نیفت
گذشته رو ولش بکن
به یاد اون اشکا نیفت
ببینمت گریه نکن
نذار ببینه اشکتو
نذار دلش شکسته شه
با دیدن غم های تو
معرفی نمی کنی؟
نمی گی من یارت بودم؟
نمی گی من یه عمری بود
عاشق و دلدارت بودم؟
قول دادی یادم بمونی
چه زود فراموشت شدم
چه زود مثل نقطه ی کور
به روی خاطرت شدم
اشک تو چشات حلقه زده
توش خاطره موج می زنه
توی چشات یه دختره
بد داره پرپر می زنه
اجازه هست که این یه بار
اشکاتو من پاک بکنم؟
زل بزنم توی چشات
از ته دل صدات کنم؟
منم همون دختری که
یه عمری و پای تو موند
یه عمری شد عاشق تو
همیشه شاعر تو موند
ترانه
ترانه سرا : الیکا یحیایی
یادته اون روزامون؟
دست تو تو دست من
شده بود یه معجزه
واسه ی عاشق شدن
می گفتی بدون تو
دنیای من جهنمه
دلم واسه دیدن تو
همیشه پرپر میزنه
بی تاب بودی می گفتی تو
از جدایی گریزونی
حالا چیه داری می گی
می خوای بری پشیمونی
نگرون روزی بودم
بری و من تنها بشم
بری و من اسیر شب
اسیر این غم ها بشم
روی بخار شیشه ها
می نویسم دوست دارم
ها می کنی رو شیشه که
نه دیگه طاقت ندارم
رو شیشه های شب واست
یه قلب غمگین کشیدم
گفتم که این قلب منه
واست با غم هاش کشیدم
ستاره رو نشون دادی
گفتی دیدی چه زود گذشت؟
بذار که غم هاتم بشن
مثل ستاره سرگذشت
گفتم نرو اگه بری
تو غربت دل می مونم
گفتی که این حرفا چیه؟
من با توام عزیز جونم
گفتم اگه یه لحظه ام
روی تو رو نبینمت
بریدی تو حرف منو
از راه دور می بوسمت
گفتم که بوستو می خوام
چی کار کنم تو این روزا؟
گفتی که این الاالحساب
میام یه روز از این روزا
گفتم کجا؟ فاصلمون
می شه به قد آسمون
گفتی مهم نیست فاصله
مهم فقط تقدیرمون
گفتم برو فقط یه دل
بذار واسم به یادگار
گفتی که دل پوسیده شد
در این غبار روزگار
گفتم فقط یه خاطره
بگو دلم شاد شه برم
خندیدی و گفتی فقط
یادم میاد مسافرم
آروم و بی صدا بودی
دیدم گلم تنها بودی
دیدم رفتی به آسمون
مثل فرشته ها بودی
ترانه
ترانه سرا : الیکا یحیایی
گذاشت و رفت هم نفسم
اون که بودش همه کسم
رفت و دیگه خیالشم
نبود که بی اون بی کسم
گذاشت و رفت دیوونه دل
نگفت شاید بمیره دل
نگفت شاید تنها بشن
اشکای وامونده ی دل
رفتش خدا پشت و پناش
اشک چشام فدای راش
یه دل که بیشتر ندارم
اونم فدای یک نگاش
الیکا یحیایی
دلم واست تنگ شده باز
دست خودم نیست به خدا
دلم هوایی شده و
رفته حرم واسه دعا
اشکای من روون شدن
وقتی دیگه ندیدمت
منتظرت مونده بودم
با صد امید به دیدنت
همدم من تو اون روزا
یه دفتر نقاشی بود
خیال حیرونم بود و
یه عالمه عاشقی بود
عیبی نداره عشق من
عوض شدی هیچ غمی نیست
من موندمو یه دنیا درد
تنهام گذاشتی حرفی نیست
فقط اینو بدون که من
باور ندارم دوریتو
برگرد و از اول بگو
دوست ندارم و برو
الیکا یحیایی
این و وقتی 13 سالم بود نوشتم!
عشق چیست؟ دلتپیدن بهر یار؟
اما نه لحظه ای به این شعر گوش دار
عشق خداییست که در پرده عشق
کرده است جان های مارا بی قرار!
الیکا یحیایی
برو دیگر خیالی نیست
اگر تنهای تنها شم
اگر رفیق غم ها شم
اگر مثال لیلا شم
برو دیگر خیالی نیست
برو راه را ببین باز است
کوله بارت را نگا بستست
برای رفتن آمادست
برو این را بدان اکنون
که پایت رفت ز در بیرون
فراموشش کنی هرچه
برایت می سرودم را
برو دیگر نشو خیره
به خاطرات این خانه
الیکا یحیایی
افسوس به این دلم بیاد
که این همه تو رو می خواد
که این همه دلیل می گم
بازم از م دلیل می خواد
نفهمیدم چجوری شد؟
یکهویی بود نگاه تو
سفید موندش برگه ی من
شدم غرق خیال تو
یکدفعه گفت برگه بالا!
من هاج و واج مونده بودم
گیج و منگ و گنگ و خموش
برگه رو من داده بودم
برگه ی من پر از خیال
پر از عشق و وهم و سوال
پر از دلیل عاشقی
تو راه عشق دلدادگی
مجوز عاشق شدن
برای من صادر نشد
کارت ورود به قلب یار
به قلب من داده نشد
دلم دیگه دلیل نخواه
دیگه ازم سوال نکن
دیگه از اون خبر نخواه
با حس من بازی نکن!
الیکا یحیایی
.: Weblog Themes By Pichak :.